- غلش بزئن
قاچ کردن، برش دادن
معنی غلش بزئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هموار کردن زمین شالی زار به آب بسته شده، توسط گاو یا اسبی
جفت دادن، آمیزاندن، حجامت کردن، جوانه زدن گیاهان و درختان
ناخواسته شاشیدن، از دست دادن مواد قندی بعضی غذاها در اثر
تکاندن
جل زنده
جوشاندن
بند زدن ظروف چینی، شکسته بندی کردن
فریاد ناگهانی زدن
پشتک زدن، معلق زدن
چوب را از درازا به گونه ی ورقه ای بریدن، قطع کردن شاخه با
به پهلو غلتیدن
لگد زدن
قاچ کردن
به طور ناگهانی تکان دادن
ابری و بارانی شدن هوا
تاول زدن
به پهلو افتادن، غلت زدن، واژگون کردن
بوجاری کردن دانه ها با طبق، پارو و غیره
جوشیدن
هم زدن، گرداندن